نوشته شده به وسیلهی: Mohsen در 17 سال 3 ماه پیش تحت عنوان خاطرات-خدمت وبلاگ
ظهر احسان از تفرش آمد. من کار خاصی نکردم. تا ساعت ۱۰ اینترنت میکردم. تا ساعت ده و نیم درس خواندم و بعد تا ساعت دوازده و نیم خوابیدم.
ساعت دو و نیم از خانه خارج شدم به مقصد خانهی جناب شیربهار. رسیدم ساعت یک ربع به چهار بود. قرار بود سایت را آپلود کنیم ولی سرورش اشکال داشت و اصلاً نتوانستیم به سایت وارد شویم، در نتیجه قدری صحبت کردیم و ماحصل کار یک ماههاش را ریخت روی سی دی و داد به من و من هم به او گفتم که فقط تا آخر شهریور میتوانم با او کار کنم چون میخواهم برای فوق لیسانس بخوانم. ساعت شش از خانهاش درآمدم و ساعت هفت در خانه بودم.
دکتر رفته عروسی یکی از دوستهایش حوالی میدان ونک. شب دیر وقت بود آمد.
من محسن هستم؛ برنامهنویس سابق PHP و Laravel و Zend Framework و پایتون و فلسک. تمرکزم بیشتر روی لاراول بود! الان از صفر مشغول مطالعات اقتصادی هستم.
برای ارتباط با من یا در همین سایت کامنت بگذارید و یا به dokaj.ir(at)gmail.com ایمیل بزنید.
در مورد این مطلب یادداشتی بنویسید.