صبح نشستم پاي اينترنت. ساعت 6 و نيم بود. مفسر پرل را دانلود كردم. هشت مگا بايت بود و 45 دقيقه طول كشيد دانلودش . بعد رفتم دانشگاه براي انتخاب واحد. كمال فاميلي را ديدم بعد از 2 ماه و نيم. نامرد بي مرام بهش گفته بودم بابام سكته قلبي كرده يك تلفن نزد بگه بابات چطور شد. عيب ندارد. من چقدر خوشحالم كه اين اتفاق براي من پيش آمده چرا كه خودم را مقاوم تر از آنها مي بينم و بابا را هم آنقدر فكر مي كنم پاك است كه اصلا نمي توانم فاتحه اي برايش بخوانم .

رفتم پيش مروجي چند تا از بچه ها هم بودند. از روي آنها نوشتم و دادم امضا كرد. 16 واحد بيشتر نشد. خدا نيامرزد اين جعفري مادر به عزا نشسته را كلي ما را عقب انداخت . شهريه شد 146000 تومن . واريز كردنش ماند براي فردا . بعد از ظهر من رفتم پارك شهر كتاب گرفتم. دم غروب هم دكتر و احسان و فايزه رفتند خريد. آقاي احمدي هم زنگ زد بچه ها همان موقع برگشتند. ساعت 8 بود. دكتر هم با آقاي احمدي صحبت كرد.

صبح دكتر با يه ياروئه آمد براي صورت برداري از اموال خانه .

نوشته شده در: 1381-06-19 (22 سال 2 ماه 1 هفته پیش)

من محسن هستم؛ برنامه‌نویس سابق PHP و Laravel و Zend Framework و پایتون و فلسک. تمرکزم بیشتر روی لاراول بود! الان از صفر مشغول مطالعات اقتصادی هستم.

برای ارتباط با من یا در همین سایت کامنت بگذارید و یا به dokaj.ir(at)gmail.com ایمیل بزنید.

پست قبلی: دوشنبه 18/6/1381
پست بعدی: چهارشنبه 20/6/1381

در مورد این مطلب یادداشتی بنویسید.