صبح دكتر از سر كار آمد. جمع و جور كرديم سريع رفتيم ترمينال آزادي. داشتيم مي رفتيم تو كه ديديم حاج قدرت دارد برميگردد. سجاد را رسانده بود. بعد از سلام خداحافظي كرديم . تو ترمينال سجاد را پيدا كرديم. اتوبوس يك ساعت تاخير داشت هنوز از تفرش نرسيده بود . به هر حال مامان اينها نيم ساعت بعد از ما رسيدند تفرش ما هم كه كليد نداشتيم يك مقدار توي باغ و اين جور جاها گشتيم . درس اندك تر از اندكي خواندم .

عمه عذرا اين هفته نيامد تفرش. مريض بود. ولي عمه رقيه بود. از چهل بابا ديگه تهران نيامده است.

نوشته شده در: 1381-05-31 (22 سال 2 ماه 4 هفته پیش)

من محسن هستم؛ برنامه‌نویس سابق PHP و Laravel و Zend Framework و پایتون و فلسک. تمرکزم بیشتر روی لاراول بود! الان از صفر مشغول مطالعات اقتصادی هستم.

برای ارتباط با من یا در همین سایت کامنت بگذارید و یا به dokaj.ir(at)gmail.com ایمیل بزنید.

پست قبلی: چهار شنبه 30/5/1381
پست بعدی: جمعه 1/6/1381

در مورد این مطلب یادداشتی بنویسید.