صبح دكتر رفت سر كار. من هم رفتم دانشگاه پول را واريز كردم به حساب و برگه ي انتخاب واحد قطعي را گرفتم و آمدم خانه. بلافاصله رفتم كلانتري براي همان كارهاي بچه ها و سرپرستي. نبود آقاي عظيمي . آمدم خانه. احسان بهم گفت كه به او گفته اند كه ساعت 1 و نيم مي آيد . همان 1 و نيم احسان رفتم ديدم از ماشين در آمد رفت توي كلانتري. وسط حياط خرش را گرفتم . انصافا هم سريع كار ما را درست كرد .

دم غروب رفتم فلاح دور زدم و برگشتم ! .دكتر از بيمارستان زنگ زد گفت برو سايت سازمان سنجش ببين فلاني قبول شده در كارداني به كارشناسي ناپيوسته. بهش گفتم كه اخبار گفت سايتشون ريده شده توش ولي من باب محكم كاري رفتم و ديدم كه بله متاسفانه چنين شده است .

نوشته شده در: 1381-06-20 (22 سال 2 ماه 1 هفته پیش)

من محسن هستم؛ برنامه‌نویس سابق PHP و Laravel و Zend Framework و پایتون و فلسک. تمرکزم بیشتر روی لاراول بود! الان از صفر مشغول مطالعات اقتصادی هستم.

برای ارتباط با من یا در همین سایت کامنت بگذارید و یا به dokaj.ir(at)gmail.com ایمیل بزنید.

پست قبلی: سه شنبه 19/6/1381
پست بعدی: پنج شنبه 21/6/1381

در مورد این مطلب یادداشتی بنویسید.