نوشته شده به وسیلهی: Mohsen در 6 سال 9 ماه پیش تحت عنوان بچه-تفرش-بلاگ-اسپات وبلاگ
امروز آخرین جلسهی ترمیم دندونهام بود. روکشِ دندونِ آسیای پایین سمت چپ رو چسبوند و تموم شد. دندونها به خرج افتادن و شاید تا چند سال دیگه جاهای دیگه هم اضافه بشن. به زبون بی زبونی میگن «هوشیارباش که زمان میگذره و باقی عمر رو دریاب.»
فکر میکنم این قصه از مثنوی مولویه که «روزی صاحبخونه به خونهش میگه هر وقت خواستی خراب بشی به من خبر بده! یه روز یکدفعه خونه خراب میشه و صاحبخونه رو حسابی گرفتار میکنه. با عصبانیت به خونه میگه مگه قرار نشد وقتی خواستی خراب بشی به من بگی؟ خونه میگه دیگه چطوری بهت بگم؟! سقفم چکه کرد، اعتنا نکردی، گچ سقفم ریخت اعتنا نکردی، کاهگل سقفم اومد پایین اعتنا نکردی. اینها همه من بودم که بهت میگفتم میخوام خراب بشم و تو توجه نکردی!»
واقعا هم همین طوره. باقی عمر رو دریابم.
من محسن هستم؛ برنامهنویس سابق PHP و Laravel و Zend Framework و پایتون و فلسک. تمرکزم بیشتر روی لاراول بود! الان از صفر مشغول مطالعات اقتصادی هستم.
برای ارتباط با من یا در همین سایت کامنت بگذارید و یا به dokaj.ir(at)gmail.com ایمیل بزنید.
در مورد این مطلب یادداشتی بنویسید.