نوشته شده به وسیلهی: Mohsen در 22 سال 5 ماه پیش تحت عنوان yahoo-geocities وبلاگ
صبح دكتر بيدارم كرد. خانه ي خاله بوديم. سعيد رفته بود سر كار. فرشته هم آمده بود. ساعت يك ربع به 10 بود كه راه افتاديم طرف تفرش با ماشين حاجي و با خاله و زهره ي خاله و حاجي. شب هنگام احسان به قول بابا قسيون كرد و رفت توي بيابان ! من هم دنبالش. نمي دانم سر چي شد. آخر سر حاجي با ماشين آمد دنبالمان و رفتيم خانه. احسان را حاجي برد ترخوران و گرداند و آورد. حالش بهتر شده بود. فرشته هم حالش خوب نبود . مقداري از كارهاي اربعين بابا را بچه ها انجام دادند.
من محسن هستم؛ برنامهنویس سابق PHP و Laravel و Zend Framework و پایتون و فلسک. تمرکزم بیشتر روی لاراول بود! الان از صفر مشغول مطالعات اقتصادی هستم.
برای ارتباط با من یا در همین سایت کامنت بگذارید و یا به dokaj.ir(at)gmail.com ایمیل بزنید.
در مورد این مطلب یادداشتی بنویسید.