ساعت 10 بليط داشتيم براي تفرش . دكتر بعد از ظهر مي آمد چون صبح را نتوانسته بود off كند. به هر حال رفتيم. احسان، تفرش دم ترمينال پياده شد. بليط گرفت براي 4 فردا. پيش خودم گفتم اگر دكتر بيايد كلي داد و بيداد مي كند كه چرا 4 {؟} من بايد بروم سركار. اخر زودتر هم نداشت و چنين هم شد .

دكتر حدودا ساعت 8 بود كه آمد كلي هم ديوانه بازي در آورد .اعصاب همه را ريخت به هم .

نوشته شده در: 1381-06-21 (22 سال 4 ماه 3 روز پیش)

من محسن هستم؛ برنامه‌نویس سابق PHP و Laravel و Zend Framework و پایتون و فلسک. تمرکزم بیشتر روی لاراول بود! الان از صفر مشغول مطالعات اقتصادی هستم.

برای ارتباط با من یا در همین سایت کامنت بگذارید و یا به dokaj.ir(at)gmail.com ایمیل بزنید.

پست قبلی: چهارشنبه 20/6/1381
پست بعدی: جمعه 22/6/1381

در مورد این مطلب یادداشتی بنویسید.