نوشته شده به وسیلهی: Mohsen در 6 سال 1 ماه پیش تحت عنوان وبلاگ یادداشت-های-نامفید
شش بهمن سال ۹۵ یکی از بهترین فروشگاههامون در حالیکه ۱۳۰ میلیون تومن بهش «اضافه پرداخت» داشتیم ترافیکش رو قطع کرد و دیگه نه ارسال کرد و نه تلفنش رو جواب داد. درخواستی داشت که قابل اجابت نبود. مشورت که کردیم دیدیم اگرچه پروسه شکایت در محکمه قضایی رو میشه دنبال کرد ولی حتی به فرض موفقیت، هم زمانبره و هم پرهزینه، بهمین خاطر بیخیالش شدیم تا شاید سر طرف به سنگ بخوره و برگرده.
الان تقریبا مشخص شده که مشکلش بدون ما حل نمیشه و احتمالا بخشی از مبلغ رو در چند روز آینده واریز میکنه. با خودم قرار گذاشته بودم که اگر پول رو ازش گرفتیم ۲ میلیون تومن از سهم خودم رو به کار خیر اختصاص بدم. امروز به خواهرم گفتم جایی رو پیدا کن تا اگر واریز کرد من هم دینم رو ادا کنم. پیشنهاد قشنگی داد. گفت مثل اینکه قصد داری ۲ میلیون رو یکجا به جایی بریزی و دینت رو از سر خودت باز کنی! چرا یکی از کارتهای بانکی خودت رو اختصاص به این کار نمیدی؟ اول دو میلیون رو به اون کارت بریز و بعد اگر خواستی چیزی صدقه بدی به این کارت واریز کن. هر جا هم که دیدی زمینهی کار خیر فراهمه میتونی از این کارت استفاده کنی و مبلغی رو واریز کنی. هم حساب شده و مفید کمک میکنی و هم اینکه مبالغ مربوط به خیریه از پولهای خودت جداست.
پیشنهاد فوقالعادهای بود! فردا یکی از کارتهای بلااستفادهام که الحمدلله تعدادشون هم کم نیست رو آمادهی این کار میکنم.
من محسن هستم؛ برنامهنویس سابق PHP و Laravel و Zend Framework و پایتون و فلسک. تمرکزم بیشتر روی لاراول بود! الان از صفر مشغول مطالعات اقتصادی هستم.
برای ارتباط با من یا در همین سایت کامنت بگذارید و یا به dokaj.ir(at)gmail.com ایمیل بزنید.
در مورد این مطلب یادداشتی بنویسید.