چند وقتیه با همکارم سر امور شرکت چالش دارم. چند روز پیش از خجالتش درآمدم. هر چیزی که توی شش سال سهوا و عمدا گفته بود رو یکجا باهاش تسویه کردم. البته اون هم‌ بیکار نموند و گوشتی از تن ما ریخت و چهره‌ای از خودش نشون داد که باور کردنی نبود! اما راضی‌ام.

امروز دوباره سر یه موضوع احمقانه درگیر شدیم. این بار دیگه در صحنه جوابش رو دادم. گفتم هر بار که با حُسن نیت میام جلو باز دوباره بر‌می‌گردی سر تنظیم اولت! و البته به زبون نیاوردم که «هر چیزی که پریروز بهت گفتم و خوردی نوش جونت!»

نوشته شده در: 1397-03-03 (6 سال 7 ماه 3 هفته پیش)

من محسن هستم؛ برنامه‌نویس سابق PHP و Laravel و Zend Framework و پایتون و فلسک. تمرکزم بیشتر روی لاراول بود! الان از صفر مشغول مطالعات اقتصادی هستم.

برای ارتباط با من یا در همین سایت کامنت بگذارید و یا به dokaj.ir(at)gmail.com ایمیل بزنید.

پست قبلی: درس‌های روزگار
پست بعدی: ناامیدی

در مورد این مطلب یادداشتی بنویسید.